مهدی جان!
لبهای خشکیده؛
پاهای تاول زده؛
صورتهای سیلی خورده؛
بدنهای قطعه قطعه شده؛
سرهای برافراشته بر فراز نیزههاِ
و چشمهای بی رمق کودکان یتیمِ کربلا؛
همه تو را میخوانند که بیایی!
و ما هم اکنون با دیدههای گریان، در انتظار ظهورت افقهای آسمان
را به نظاره نشستهایم و به انتهای جادهی انتظار چشم دوختهایم و هر روز
و هر شب تو را با ندبه میخوانیم.
مهدی جان، بیا تا پا به پای تو از حریمت دفاع کنیم
در این مطلب هم برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با فرهنگ زبانی یا فرهنگ لغت گرماب چند فعل مرسوم این روستا و معادل آن در زبان فارسی را می آوریم.
1- بدب : بدو
2- پف کو : فوت کن
3- شلته ده : بریز
4- القچ ده: بینداز
5- شوم ده : بنشان(اصطلاحی در تیله بازی)
6- قد ده : بفشار
7- کرقد ده : قورت بده
8- تو ده : بپیچان
9- بغلت(غلتیدن) : دراز بکش
10- وخه : برخیز