روستای گرماب
روستای گرماب

روستای گرماب

لحظه تحویل سال ۱۳۹۱

 
لحظه تحویل سال 1391 هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران:

 

ادامه مطلب ...

مولای من

مهدی جان!   

لب‌های خشکیده؛
پاهای تاول زده؛
صورت‌های سیلی خورده؛
بدن‌های قطعه قطعه شده؛ 
سرهای برافراشته بر فراز نیزه‌هاِ                                        
و چشم‌های بی رمق کودکان یتیمِ کربلا؛
همه تو را می‌خوانند که بیایی! 

و ما هم اکنون با دیده‌های گریان، در انتظار ظهورت افق‌های آسمان

را به نظاره نشسته‌ایم و به انتهای جاده‌ی انتظار چشم دوخته‌ایم و هر روز

و هر شب تو را با ندبه می‌خوانیم.

مهدی جان، بیا تا پا به پای تو از حریمت دفاع کنیم

نامه ای به مولایم

 

 

سلام آقای مهربانم: یعنی میشود روزی قبل از آنکه همدمم خاک شود و مرا بر گور نهند مولایم را ببینم آقاجان اگر چه من منتظر خوبی نیستم ولی در این دنیای غریب دلم را دلخوش دیدار تو کرده ام و گر نه مرا با این خاک غریب کاری نیست اکنون با این قلب سنگی ام که لبریز از گناه است دوستدار تویی شده ام که دلت از گناه من خونین و غمدیده است بیا و  مرا سرباز خود کن و قلب سنگی ام را لطافت ببخش زودتر از آن که دیر شود زیرا که نیستی با کسی تعارف ندارد آقا جان دلم شکسته است و شکسته را جز طبیب به هم نتواند ببندد ... بیا...بیا...بیا...

آشنایی با فرهنگ لغت-قسمت دوم(افعال)

در این مطلب هم برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با فرهنگ زبانی یا فرهنگ لغت گرماب چند فعل مرسوم این روستا و معادل آن در زبان فارسی را می آوریم.  

 

1- بدب : بدو 

2- پف کو : فوت کن  

3- شلته ده : بریز 

4- القچ ده: بینداز 

5- شوم ده : بنشان(اصطلاحی در تیله بازی) 

6- قد ده : بفشار 

7- کرقد ده : قورت بده 

8- تو ده : بپیچان 

9- بغلت(غلتیدن) : دراز بکش 

10- وخه : برخیز