نامه ای به مولایم

 

 

سلام آقای مهربانم: یعنی میشود روزی قبل از آنکه همدمم خاک شود و مرا بر گور نهند مولایم را ببینم آقاجان اگر چه من منتظر خوبی نیستم ولی در این دنیای غریب دلم را دلخوش دیدار تو کرده ام و گر نه مرا با این خاک غریب کاری نیست اکنون با این قلب سنگی ام که لبریز از گناه است دوستدار تویی شده ام که دلت از گناه من خونین و غمدیده است بیا و  مرا سرباز خود کن و قلب سنگی ام را لطافت ببخش زودتر از آن که دیر شود زیرا که نیستی با کسی تعارف ندارد آقا جان دلم شکسته است و شکسته را جز طبیب به هم نتواند ببندد ... بیا...بیا...بیا...
نظرات 2 + ارسال نظر
ابوالفضل جمعه 21 بهمن 1390 ساعت 10:44 http://www.khordoonkola.blogfa.com

روستای شما رو لینک کردم ! اگه مایلیکه روستای همدیگه رو لینک کنیم بگو !

سجادحسین احمدی پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 20:45

سلام محمدکجایی نامردگوشیتم خاموش یه زنگی پیامکی خبری من همون شماره ایرانسل رادارم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد